Monday, May 30, 2011

نقدي بر شبكه فارسي بي بي سي.

رسانه (مديا) جمع كلمه مديوم به معناي حمل كننده و واسطه است. همانطور كه از نام آن بر مي آيد، رسانه خبري وظيفه انتقال اخبار را به عموم جامعه و يا به جامعه هدف با هر مقياسي به عهده دارد. آنچه كه رسانه هاي خبري را از يكديگر متمايز مي كند صداقت خبري، نحوه خبر رساني و كيفيت آن است.

در اين بين رسانه هاي خبري فارسي زبان در سال هاي اخير مخاطبان فراواني در داخل و خارج آن داشته اند، از جمله مي توان شبكه فارسي بي بي سي و بخش فارسي صداي آمريكا را نام برد. هر يك از اين شبكه ها در جهت اطلاع رساني اخبار و وقايع جهان به ويژه ايران در سطح وسيع در نقطه مقابل سانسور شديد و وارونه جلوه دادن اخبار از سوي اكثر رسانه هاي داخل كشور برنامه توليد مي كنند. هر يك از اين شبكه ها سعي در نشان دادن حداكثر بي طرفي در ارائه خبر و تحليل آن دارند و كمابيش نيز در اين امر موفق اند. موضوع مورد نقد امروز سيستم افراط و تفريط يا همان عدم توازن در ارائه اخبار درست همزمان با رعايت بي طرفي مي باشد و تمركز بحث ما در مورد شبكه فارسي بي بي سي است.

شبكه فارسي بي بي سي به مديريت كنوني صادق صبا از ژانويه ٢٠٠٩ با بودجه سالانه ١٥ ميليون پوند بريتانيا شروع به كار كرد. هم اكنون حدود ١٤٠ شخص در استخدام آن هستند و روزانه از ساعت ٥ بعدالظهر تا ١ بامداد به وقت ايران برنامه پخش مي كند. با وجود داشتن بودجه دولتي، نهادي تحت حمايت روساي شبكه جهاني بي بي سي بر استقلال اين شبكه از دولت بريتانيا نظارت دارد.

متاسفانه پس از انتخابات جنجالي ژوئن ٢٠٠٩ در ايران، شبكه فارسي بي بي سي سياست خود را، لااقل طبق آنچه كه تجربه شده، بر كم و زياد كردن پوشش خبري خود درباره اتفاقات به وقوع پيوسته در ايران پس از انتخابات رياست جمهوري بنا نهاده و در مواردي به طور مقطعي تمركز بيش از حد بر موضوعاتي با اولويت پايين يا سانسور خاموش و بي سر و صداي اخبار را از خود نشان داده است. اگر از بعد فني ماجرا مانند بروز اشكالات فني، نوشتاري و گفتاري زياد در بخش هاي خبري اين شبكه بگذريم، شايد نحوه پوشش اخبار توسط بي بي سي فارسي قابل اغماض نباشد.

تمايل به رعايت بي طرفي گاه به گاه توازن اين رسانه را به هم مي زند و اعتبار آن را مخدوش مي كند. شايد نوعي سانسور مصلحتي بر جو غالب اين شبكه حاكم است كه نمونه اش را در واكنش گويندگان اخبار و مجريان برنامه هاي آن به سخنان تحليلگران مهمان مي توان ديد. انتخاب گزينشي محدود بين انبوه اخبار موثق مرتبط با ايران و تكرار پي در پي فقط تعداد انگشت شماري خبر در تمام مدت روز نيز مي تواند به خودي خود حائز اهميت باشد، چراكه با صرف اندك زماني بر جستجوي اخبار در اينترنت مي توان ده ها خبر مهم راجع به ايران را به دست آورد كه سايت هاي معتبر و تاييد شده داخلي و خارجي آن ها را ذكر نموده اند. حتي به فرض انتشار اخبار دروغ از سوي سايت هايي كه در داخل ايران به تحريف اخبار مسبوق به سابقه اند نيز مي توان خبر را به نقل از آن وبسايت يا خبرگذاري اعلام كرد. اگر دليل پخش اخبار به چنين شكل محدود دشواري تهيه گزارش تصويري براي اخبار است، اين شبكه اولويت هاي خود را فراموش كرده و اگر مسئله چيز ديگري باشد انتظار مي رود دليل آن توضيح داده شود.

نكته ديگر تفاوت فاحش بين اخبار وب سايت فارسي بي بي سي و تلويزيون آن است كه خود مي تواند بهانه عدم توانايي كارشناسان اين شبكه در تاييد برخي اخبار را از بين ببرد. با بررسي عميق مطالب درج شده در وب سايت بي بي سي فارسي اين تصور به وجود مي آيد كه به دليل عدم دسترسي توده مردم به استثناي جوانان به شبكه جهاني اينترنت بي بي سي فارسي اخبارهاي راديكال را - از ديدگاه اصلاح طلبان - در پخش تلويزيوني خود پخش نكرده يا بسيار تعديل مي كند تا قشر عظيم مردم از كم و كيف آن خبرها مطلع نباشند. شايد به تعبير بهتر تلويزيون فارسي بي بي سي كاراكتر اصلاح طلبانه دارد و نه تمايلي به تغيير بنيادين.

تمركز بيش از اندازه به مسايل افغانستان و پاكستان نيز منجر به عدم توازن خبري بي بي سي فترسي نسبت به جامعه مخاطب آن شده است. صرفنظر از زبان فارسي و اكثريت ايراني به عنوان بيننده آن شبكه، نسبت بسيار بالاي اخبار در مورد افغانستان در برابر تعداد بسيار كم خبر در مورد ايران، همچنين اختصاص برنامه هاي مختلف مثل "صفحه دو" و "به عبارتي ديگر" به مسايل افغانستان اين شائبه را در ذهن بيننده ايراني اين شبكه تداعي مي كند كه اين رسانه متعلق به وي نيست. چند روز دقت كافي است تا بيننده متوجه اين تبعيض خبري شود. براي مثال خبر عمليات انتحاري افراد وابسته به طالبن در يكي از ولايت هاي افغانستان در ابتداي اولين پخش زنده خبرهاي بي بي سي فارسي گفته مي شود اما خبري از خبر انفجار قسمتي از پالايشگاه آبادان به هنگام حضور محمود احمدي نژاد در محل كه منجر به كشته شدن حداقل چهار ايراني شده نيست در حاليكه حادثه ساعاتي پيش اتفاق افتاده و وقوع آن از سوي رسانه هاي مختلف تاييد شده است

هدف اين نقد به چالش كشيدن شبكه فارسي بي بي سي در جهت بهبود كيفيت برنامه هاي تلويزيوني اش مي باشد و اميد است مسؤلين بي بي سي فارسي به سؤالات مطرح شده پاسخ دهند. در صورت وجود هرگونه اطلاعات نادرست، حق اظهار نظر و تصحيح اطلاعات موجود در اين متن از سوي مسؤلين شبكه فارسي بي بي سي محفوظ است و از آن استقبال مي شود.

Monday, May 16, 2011

چگونه فكر مي كنيم؟

انسان ها همواره در حال فكرند: در حال صحبت كردن، هنگام انجام هر فعاليتي، موقع معامله و حتي مشاجره. آنها اغلب در حال قضاوت فكري اند بي آنكه خود بدانند و در بسياري از موارد بر اساس قضاوتشان عمل مي كنند. در ميان انبوه انسانها دسته اي نيز يافت مي شوند كه به نحوه فكر كردن خود فكر مي كنند و در صورت لزوم آن را تغيير مي دهند. اين قبيل افراد به خود اجازه مي دهند كه افكارشان رشد كرده و دائما به روز شود و به جاي تصميم گيري بر اساس استدلال هايي كه تاكنون به چگونگي شكل گيري آنها نيانديشيده باشند از قدرت خود بهره مي گيرند تا همه چيز را به پرسش بكشند.

ما از كدام دسته ايم؟ آيا شده به جاي فكر كردن به يك موضوع به نحوه فكر كردن و ساختار فكري خودمان انديشيده باشيم؟ تاكنون پيش آمده كه بي هيچ تعصبي درباره افكار خود و همچنين فكر غالب بر جامعه مان فكر كنيم يا اينكه پرسش درباره برخي موارد از قبيل موارد مذهبي و عرفي را با توجيه برتري آنچه كه به اعتقادمان خدا گفته به عقل بشري بر خود نفي كرده ايم؟

به عقيده نويسنده اين متن آنچه كه انسان را از ساير موجودات متمايز مي كند تقدس خود ساخته انسان نيست كه با طرح نظريات داروين به درستي شكسته شد، بلكه آن عنصر تفكر است كه همه چيز را مي تواند پرسش كند و در پاسخ به پرسش هايش به تحقيق بپردازد. شايد تنها قدرت انسان نسبت به ديگر موجودات و آنچه كه انسان ها را در درون خود متمايز و متفاوت مي كند خرد، قدرت تفكر و تركيب آن با نوع نگرش، قصد و انگيزه وي باشد. خواندن اين متن مي تواند اين سوال را در برابر خواننده قرار دهد كه: از خرد خود چگونه استفاده مي كنيم؟